به گزارش خودروکار - ورقهای سرد و گالوانیزه فولاد در ایران 30 تا 40 درصد گرانتر از نمونههای خارجی به دست تولیدکننده میرسد و عرضههای قطرهچکانی فولادیها صنایع پاییندستی را به مرز توقف کشانده است. زنجیرهای از انحصار، قیمتگذاری معیوب و دلالی سازمانیافته، تولید ملی را گروگان گرفته است.
صنعت فولاد یکی از ستونهای اصلی توسعه صنعتی هر کشوری است و نقش بنیادینی در تأمین مواد اولیه موردنیاز صدها صنعت پاییندستی ایفا میکند. از خودروسازی و لوازم خانگی گرفته تا ساختمان، تجهیزات صنعتی، بستهبندی و حتی صنایع انرژی، همگی به محصولات متنوع فولادی وابستهاند. ثبات، ظرفیت تولید و دسترسپذیری فولاد نهتنها شاخصی از قدرت تولید ملی است، بلکه مستقیماً بر رقابتپذیری و پایداری زنجیرههای مختلف تولیدی اثر میگذارد.
ورق سرد بهعنوان یکی از محصولات کلیدی فولادی، نقش بیبدیلی در این زنجیره دارد. ویژگیهایی مانند دقت ابعادی بالا، سطح صاف، قابلیت شکلدهی مناسب و امکان استفاده در فرآیندهای پوششدهی، آن را به ماده اولیهای ضروری برای صنایعی چون لوازم خانگی، خودرو، تجهیزات برقی و تولید سازههای سبک تبدیل کرده است.
کوچکترین اختلال در تأمین یا جهش قیمتی این مواد اولیه میتواند بهسرعت زنجیره تولید را دچار بحران کند؛ از افزایش هزینه تمامشده و کاهش توان رقابتی تولیدکنندگان گرفته تا توقف خطوط تولید در کارخانهها. در واقع، پایداری تولید در صنایع پاییندستی به ثبات قیمت، دسترسی مستمر و بدون وقفه به ورقهای سرد و گالوانیزه وابسته است و هرگونه نوسان در این بخش میتواند کل اکوسیستم صنعتی کشور را با اختلال جدی مواجه کند.
در سالهای اخیر، رشد قابل توجه قیمت این محصول کلیدی در داخل کشور در مقایسه با نمونههای خارجی باعث شده این ورق های ولادی با بهایی بالاتر از نرخ جهانی به دست تولیدکننده داخلی برسد. بهجای آنکه این محصولات داخلی باری از دوش صنایع بردارد و مزیت رقابتی ایجاد کند، خود به عاملی برای افزایش هزینههای تولید و گسترش دلالی در زنجیره صنعت تبدیل شده است. نتیجه این وضعیت، گرفتار شدن صدها واحد صنعتی در کمبود مواد اولیه، افزایش هزینهها و افت محسوس بهرهوری است.
ورق سرد داخلی، 30حدود الی 40درصد گرانتر از نمونه های مشابه خارجی
قیمتگذاری ورقهای فولادی در کشور بهوضوح از مسیر طبیعی خود منحرف شده و تولیدکننده داخلی که از این مواد اولیه استفاده می کند را در تنگنایی کمسابقه قرار داده است. تولیدکنندهای که برای ادامه کار ناگزیر از تأمین انواع ورق سرد، اسیدشویی و گالوانیزه است، باید ابتدا به بورس کالا مراجعه کند؛ اما به دلیل عرضه محدود و قطرهچکانی، تنها 30 تا 40 درصد از نیازش در بورس تأمین میشود و برای حدود 70 درصد باقیمانده چارهای جز خرید از بازار آزاد ندارد.
در همین حال، مقایسه آخرین قیمتها در بازار جهانی، بازار آزاد داخلی و بورس کالا نشان میدهد که مواد اولیه وارداتی و نمونههای خارجی حدود 30 تا 40 درصد ارزانتر از محصولات داخلی تمام میشوند؛ اتفاقی که بهروشنی نشان میدهد قیمت فولاد در ایران نهتنها رقابتی نیست، بلکه عملاً به مانعی برای تولید تبدیل شده است.
مقایسه قیمت بازار آزاد داخل با نمونههای خارجی نشان میدهد که ورق سرد در بازار ایران با نرخ حدود 54 هزار تومان عرضه میشود، در حالیکه نمونه وارداتی آن حدودا 39 هزار تومان قیمت دارد؛ به این معنا که ورق سرد داخلی حدود 38 درصد گرانتر از نمونه خارجی است.
وضعیت در ورق اسیدشویی نیز مشابه است؛ قیمت داخلی حدود 47 هزار تومان است، اما نمونه خارجی حدودا 35 هزار تومان به فروش میرسد و در نتیجه ورق اسیدشویی تولید داخل 32 درصد بالاتر از قیمت جهانی قرار میگیرد. ورق گالوانیزه نیز با اختلاف قابلتوجهی عرضه میشود؛ بطوریکه قیمت آن در بازار آزاد داخل32 درصد گران تر از نمونه مشابه خارجی و وارداتی ان است.
این اختلاف بزرگ، نه ناشی از تورم جهانی است و نه بهدلیل افزایش هزینههای تولید؛ بلکه محصول یک ساختار غیررقابتی، عرضه محدود و رفتار گرانفروشانه فولادیها است که عملاً تولیدکننده داخلی را در برابر هزینههای غیرمنطقی قرار میدهد.

چرا مواد اولیه فولادی در ایران جهش غیرطبیعی دارد؟
عرضههای قطرهچکانی، قیمت پایه دلاری نامرتبط با بازار جهانی و رقابت کنترلشده در بورس، باعث شده که فولادیها بتوانند محصول را با قیمتی بسیار بالاتر از استاندارد جهانی به فروش برسانند. نتیجه این فرایند، شکلگیری نوعی انحصار قیمتی است که مصرفکننده واقعی ـ یعنی صنایع پاییندستی ـ را از دسترسی به قیمت منصفانه محروم میکند.
ظهور پدیده خطرناک "مجوزهای صوری"؛ ضربه به تولیدکننده واقعی
یکی از تبعات مخرب گرانفروشی فولادیها و نبود نظارت مؤثر، شکلگیری یک پدیده جدید در بازار است:
دریافت مجوز تولید فقط برای خرید انواع مواد اولیه از بورس.
امروزه برخی شرکتها مجوز تولید لوازم خانگی، تجهیزات فلزی یا قطعات صنعتی میگیرند و بدون داشتن خط تولید واقعی، سهمیه انواع مواد اولیه از جمله ورق های گرم و سرد را از بورس دریافت میکنند و همان مواد اولیه را چند برابر قیمت به تولیدکننده واقعی میفروشند چرخه ای غیرمولد، دو آسیب سنگین دارد:
1. واحدهایی که در تیراژ بالا تولید میکنند و نیاز روزانه و ماهانه مشخص دارند، با کمبود مواد اولیه مواجهاند زیرا بخش قابل توجهی از ورق گرم بهجای تولیدکننده واقعی، به دست واسطههایی میرسد که فقط مجوز «کاغذی» دارند.
2. وقتی این مواد اولیه در بورس بسیار گرانتر از قیمت جهانی عرضه میشود، برای تولیدکنندهای که ناچار است از بازار آزاد خرید کند، این اختلاف چندبرابر بیشتر میشود و هزینههای تولید به سطحی غیرقابل مدیریت میرسد.
صنایع پاییندستی در وضعیت هشدار
گرانفروشی مواد اولیه مهم به تولید کننده زنجیرهای از پیامدهای خطرناک ایجاد کرده است: کارخانهها با نبود ماده اولیه و افزایش هزینههای ورودی، مجبور به کاهش ظرفیت یا توقف خطوط تولید میشوند.
وقتی مواد اولیه با قیمت غیرمنطقی فروخته میشود، هزینه تولید لوازم خانگی، خودرو، تجهیزات صنعتی و محصولات فلزی جهش میکند و مصرفکننده نهایی قربانی این چرخه معیوب میشود. صادرات، با ماده اولیه سه برابر گرانتر، عملاً صرفه اقتصادی ندارد و بسیاری از صنایع از بازارهای بینالمللی حذف میشوند.
مواد اولیه فولادی، نقشی حیاتی در زنجیره ارزش صنعت دارد. اما گرانفروشی فولادسازان، کمبود عرضه، سازوکار معیوب قیمتگذاری و ظهور مجوزهای صوری، این نهاده حیاتی را از ابزار توسعه به عاملی برای رکود، افزایش هزینه و رواج دلالی تبدیل کرده است.
تا زمانی که قیمت این مواد بر مبنای شاخص جهانی تعیین نشود ، عرضه شفاف و فراگیر در بورس اتفاق نیفتد، نظارت واقعی بر مصرف سهمیهها برقرار نشود و واردات برای کنترل قیمت امکانپذیر نگردد نمیتوان انتظار داشت صنایع پاییندستی ایران مسیر رشد، رقابت و توسعه را طی کنند.












